یه قانون کلی هست که می گه "به هر چیزی که فکر کنی همون به سرت میاد!" اما این قانون یه استثناء کوچیک هم داره! در مورد چیزای خوب کاربرد نداره...
قبل جنگ تو زمین کشاورزی کار میکردم با تراکتور. بعد جنگم برگشتم سر زمین بی تراکتور.
(آژانس شیشه ای -1377)
آره! من طرف حقم! چیزی به من حکم نمی کنه واسه این که یهودی هستی طرفت نباشم! آدم باش، یهودی باش! آدم باش، مسلمون باش! آدم باش، هر چی می خوای باش...!!
خدایا! برا منم یه معجزه بفرست. شاید معجزه من یه اشاره کوچیک بیشتر نباشه. یه چرخش، یه جهش، یه این طرفی، یه اون طرفی...
( هامون- 1367)
دلتنگیهای آدمی را
باد ترانهای میخواند،
رویاهایش را
آسمان پرستاره نادیده میگیرد،
و هر دانه برفی
به اشکی نریخته میماند.
سکوت،
سرشار از سخنان ناگفته است؛
از حرکات ناکرده،
اعتراف به عشقهای نهان
و شگفتیهای بر زبان نیامده.
در این سکوت،
حقیقت ما نهفته است.
حقیقت تو
و من
دل واسه اینه که بگیره دیگه، اصلا دلی که نگیره دل نیست
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد .
در من زندانی ستم گری بود
که به آواز زنجیرش خو نمی کرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ...
جانب مسجد اگر کم رفتیم
سوی میخانه دمادم رفتیم
بعد از این گوش به واعظ نکنیم
به جهنم که جهنم رفتیم
جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال
دگر به گوش فراموش عهد سنگین دل پیام ما که رساند مگر نسیم شمال
غزال اگر به کمند اوفتد عجب نبود عجب فتادن مردست در کمند غزال
جماعتی که نظر را حرام میگویند نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
تو بر کنار فراتی ندانی این معنی به راه بادیه دانند قدر آب زلال
به خاک پای تو داند که تا سرم نرود ز سر به درنرود همچنان امید وصال
حدیث عشق چه حاجت که بر زبان آری به آب دیده خونین نبشته صورت حال
به ناله کار میسر نمیشود سعدی ولیک ناله بیچارگان خوشست بنال
سعدی