دوشنبه 89 اسفند 16 , ساعت 1:45 عصر
کی اشک هاتو پاک می کنه شبها که غصه داری
دست رو موهات کی می کشه وقتی منو نداری
شونه ی کی مرهم هق هقت می شه دوباره
از کی بهونه می گیری شبهای بی ستاره
برگ ریزونهای پاییز کی چشم براهت نشسته
از جلو پات جمع می کنه برگهای زرد وخسته
کی منتظر می مونه حتی شبهای یلدا
تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا
کی از سرود بارون قصه برات می سازه
از عاشقی می خونه وقتی که راه درازه
کی از ستاره بارون چشمهاشو هم می ذاره
نکنه ستا ره ای بیاد یاد تو رو نیاره
نوشته شده توسط ali torab ahmadi | نظرات دیگران [ نظر]