انسانها به چهار دسته عمده تقسیم می شوند
آنانی که وقتی هستند هستند و وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدمها ، حضورشان مبتنی بر فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می شوند، بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند
آنانی که وقتی هستند نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروخته گانی که هویتشان را به ازاء چیزی فانی واگذاشته اند ، بی شخصیت اند و بی اعتبار، هرگز به چشم نمی آیند ، مرده و زندشان یکی است.
آنانی که وقتی هستند هستند و وقتی که نیستند هم هستند
آدمهای معتبر و باشخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند، کسانی که همواره در خاطر ما می مانند، دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
آنانی که وقتی هستند نیستند و وقتی که نیستند هستند
شگفت انگیزترین آدمها.در زمان بودنشان چنان قدرتمند وبا شکوه اند که ما نمی توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم و آهسته آهسته درک می کنیم،باز می شناسیم ، می فهمیم که آنان چه بودند چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم ، هزار حرف داریم برایشان اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم ، قفل بر زبانمان می زنند، اختیار از ما سلب می شود، سکوت می کنیم و غرقه در حضور آنان مست می شویم و درست در زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرفهایی داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.