سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 89 بهمن 15 , ساعت 4:30 عصر

فاش می گویم دگر کافر شدم 

اول عشق عبث آخر شدم  

کفر می گویم جهان یکسر غم است

غرق در اندوه و درد و ماتم است

روزی از گل گفتم و شبنم شدن

روزی از باغ گل ِ پر یاسمن

هر که آمد زود رفت و ماند یاد

ای دو صد لعنت بر این بیداد باد

هر ورق از دفتر شعرم شده از خاطره

از دو چشم جادوی پر محنت هر ساحره

ای که بختم را نمودی پر زدرد و پر زغم

کاشتی در این دلم دریای پر درد و اِلَم

کفر می گویم تو هم جبر است حکم

از بَرِ هر ناله و فریاد من بودی تو بُکْم

خالقا حِکمت فقط رنج و است رنج

این بُوَد بهر دعا پیش تو گنج ؟

جان من گیر ای خدا محنت بس است

پیش تو ? هم ارزشم خار و خس است

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ