سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از بخیل در شگفتم ، به فقرى مى‏شتابد که از آن گریزان است و توانگریى از دستش مى‏رود که آن را خواهان است ، پس در این جهان چون درویشان زید ، و در آن جهان چون توانگران حساب پس دهد ، و از متکبّرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است ، و از کسى در شگفتم که در خدا شک مى‏کند و آفریده‏هاى خدا پیش چشمش آشکار است ، و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده‏اش پدیدار ، و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى‏پذیرد ، و زنده شدن بار نخستین را مى‏بیند ، و در شگفتم از آن که به آبادانى ناپایدار مى‏پردازد و خانه جاودانه را رها مى‏سازد . [نهج البلاغه]
 
شنبه 90 تیر 11 , ساعت 12:18 عصر

آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی ، نی شکنم شکر برم

آمده ام چو عقل و جان کز همه دیده ها نهان 
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد ، من ز میان کمر برم 

آنکه ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشاد تیر او ، وای اگر سپر برم 

در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم  

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ