دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.
می اندیشم پس هستم، هستم چون فکر می کنم، فکر می کنم چون شک می کنم.
کسانی که آهسته می روند، اگر همواره در راه راست قدم بردارند، از آنانکه می شتابند و به بیراهه می روند بسیار بیشتر خواهند رفت.
به جای تسلط بر جهان، باید بر خویشتن مسلط شد.
در بین تمامی مردم تنها عقل است که عادلانه تقسیم شده، زیرا همه فکر می کنند به اندازه کافی عاقلند.
کشتی در ساحل بسیار امن تر است، اما برای این ساخته نشده است.
لازم نیست آدم از کوهی بالا رود تا بفهمد بلند است.
اگر نسبت به دیگران صبور باشیم، پذیرش خطاهای خودمان ساده تر می شود.
به خاطر ترس از دست دادن، چه چیزهایی را از دست داده ایم.
انسان باید از گذشته رها شود و از میان راههایی که به او پیشنهاد می شود، بهترین را برگزیند .
مهم این نیست که چقدر زندگی می کنیم مهم این است که چگونه زندگی می کنیم.
جوانی که فراموش می کند شاخه گلی به محبوبش بدهد، سرانجام وی را از دست خواهد داد.
وقتی انسان دوست می دارد، می تواند جزیی از آفرینش باشد.
هرگز نمی توانیم درباره زندگی دیگران قضاوت کنیم، چون هر کس رنجها و درماندگی های خودش را دارد.
بهتر است گاهی چیزها را به حال خود رها کنیم.
عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد.
بدون پول، آرامش به دشواری به دست خواهد آمد.
جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند،خانه اش خراب می شود و هر کس بخواهد خانه اش را آباد کند باید در ویرانی مملکتش بکوشد.
چهار اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است.
یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.
ایران، جزیره هوش و ذکاوت است.
متأسفانه بسیاری از مردم پس از اینکه به دامان شوربختی درافتادند، به سعادت از دسترفته خویش پی میبرند.
اگر انسان را معجونی از فرشته و حیوان بدانیم حقّاً درباره حیوان بی انصافی کرده ایم پس چه بهتر است که او را ـ ترکیبی از فرشته و شیطان بدانیم.
با تمام زنان میتوان خوابید اما با تعداد محدودی از آنها میتوان بیدار ماند.
گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار خود اطمینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست.
تا چهل سالگی که مغزم خوب کار می کرد، به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شده بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر که به کلی مغزم کار نمی کرد به سیاست!
در جهان یگانه مایه نیکبختی انسان محبت است.
نیرومند ترین مردم کسی است که بر خشم خود غلبه کند.
زینت انسان به سه چیز است علم ،محبت ،آزادی.
عوام ثروتمندان را محترم می دانند و خواص دانشمندان را.
کامل ترین نوع بی عدالتی آن است که عادل به نظر برسیم در حالی که عادل نیستیم .
عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد .
بزرگ ترین الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد.
مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند .
دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.
وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.
خوشبختی فاصله این بدبختی تا بدبختی دیگر است.
اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.
شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی را داشتی ،اما حالا که به آن دعوت شده ای ، تا میتوانی زیبا برقص.
این یکی از تضادهای زندگی ما است ،که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام میدهد .
حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است .
انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.
خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است.
اگر روزی خیانت دیدی،بدان که قیمتت بالاست .
زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی
همه شب نهاده ام سر چو سگان بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه گدایی
مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهویی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است
به امید آن که شاید تو به چشم من در آیی
سر برگ گل ندارم ز چه رو روم به گلشن
که شنیده ام ز گل ها همه بوی بی وفایی
به کدام مذهب است این به کدام ملت است این
که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه آیی
به قمار خانه رفتم همه پاک باز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر می زدم من که یکی ز در درآید
که درآ د آ عراقی که تو هم از آن مایی