ای پرنده مهاجر سفرت سلامت اما
به کجا میری عزیزم قفسه تموم دنیا
روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری
وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری
میگذره روزهای عمرت توی جاده های خلوت
تا بخوای برگردی خونه گم میشی تو باغ غربت
واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم
دل خوشیم به این که شاید سحر رو یه روز ببینیم
آخرش یه روزی هجرت در خونه تو میکوبه
تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
آخرش یه روزی هجرت در خونه تو میکوبه
تازه اون لحظه میفمی همه آسمون غروبه
دو دریچه، دو نگاه، دو پنجره
دو رفیق، دو همنشین، دو حنجره
دو مسافر تو مسیر زندگی
دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم
قصه عاشقی رو بلد شدیم
فک می کردیم آخر قصه اینه
جز خدا هیشکی ما رو نمی بینه
دو غریبه دو تا قلب در به در
دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین
دو تا دور افتاده ی تنها نشین
عاقبت جدا شدن دستای ما
گم شدیم تو غربت غریبه ها
آخر اون همه لبخند و سرود
چشم پر حسادت زمونه بود
چرا غمها نمی دانند که من غمگین ترین غمگین دنیایم
بیا ای دوست با من باش که من تنها ترین تنهای دنیایم
نمی گیرد کسی جز غم سراغ خانه ما را
به زحمت دوست پیدا می کند کاشانه مارا
از آن شادم که می آید غمش هرشب به بالینم
چه سازم گر که غم هم گم کند کاشانه مارا
آنگاه بانوی پر غرور عشق خود را دیدم
در آستانه پر نیلوفر،
که به آسمان بارانی می اندیشید
و آنگاه بانوی پر غرور عشق خود را دیدم
در آستانه پر نیلوفر باران،
که پیرهنش دستخوش بادی شوخ بود
و آنگاه بانوی پر غرور باران را
در آستانه نیلوفرها،
که از سفر دشوار آسمان باز می آمد
احمد شاملو
سلام ای کهنه عشق من ،که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو، عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون، مرا اینگونه میخواهی
من آن خاموش خاموشم ،که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز، که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی، شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز، که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست