سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سپارنده دانش نزد غیر اهل آن، مانند آویزنده گوهر و مروارید و طلا برگردن خوکان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 90 اسفند 4 , ساعت 6:58 صبح


با همه بلند بالایی؛ دستم به شاخسار آرزو نرسید
[ دلشدگان - علی حاتمی ]


پنج شنبه 90 اسفند 4 , ساعت 6:55 صبح


‎-به تعداد انسان ها راه است برای رسیدن به خدا
-هیچ کسی از بدو تولد مجرم و گناه کار نیست
-خدا " خدای آدم های خلافکار هم هست
-خدا " اند رفاقت " اند لطا فت و اند بخشش است
-بهترین رفیق آدم خداست ویک رفیق همه چیزش را پای رفاقتش می ریزد


پنج شنبه 90 اسفند 4 , ساعت 6:52 صبح

با من می رقصد
گونه به گونه
هیچ کسی اینجا نیست 
فقط منم با تو
می خواهم اینجا باشم 
کسی که به زحمت می شناسمش...
...زیبایی که در کنار من است
هرگز از یاد نخواهم برد
که امشب چه زیبا بودی 
بانوی سرخ پوش 


جمعه 90 بهمن 28 , ساعت 2:16 عصر


مرد زندانی می خندید

شاید به زندانی بودن خویش ، شاید هم به آزاد بودن ما

راستی زندان کدام سوی میله هاست ؟


جمعه 90 بهمن 28 , ساعت 2:15 عصر


لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه
برگردی یا نه ؟!

لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری واز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن بشوم که اکنون هستم... آیا ارزشش را داشت ...؟!


جمعه 90 بهمن 28 , ساعت 2:12 عصر


جمعه 90 بهمن 28 , ساعت 2:11 عصر

کاش می دیدم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
(مشیری) 


جمعه 90 بهمن 28 , ساعت 2:9 عصر

و چشمانت راز آتش است
و عشقت پیروزی آدمی ست
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد
(شاملو)


چهارشنبه 90 بهمن 12 , ساعت 7:6 صبح


پدرم بهم گفت اگه یک نفر برای بار اول بهت گفت اسب ، بزن دهنشو سرویس کن اگه واسه بار دوم گفت اسب، بهش بگو عوضی! اما اگر برای بار سوم گفت اسب ، وقتشه که بری برای خودت یه زین بخری!


چهارشنبه 90 بهمن 12 , ساعت 7:4 صبح

اعدامم، فردا ساعت 8 و نیم صبح بود، اما وکیلم با توجه به دوستان با نفوذی که در دستگاه قضایی داشت، تلاش بسیاری انجام داد و طفلکی زحمت زیادی کشید تا این که بالاخره موفق شد نیم ساعت تخفیف بگیره و قرار شد منو ساعت 9 صبح اعدام کنن


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ